درس های از زندگی نیک وی آچیچ
نیک وی آچیچ مردی بدون دست پا است که دوران ابتدایی زندگی خود را با ناامیدی و یاس سپری کرد اما بعد از اینکه تغییراتی در دنیای درون خود ایجاد کرد امروز یکی از سخنرانان برتر جهان به حساب می آید و تاثیرات مثبت زیادی بر زندگی بسیاری از افراد جهان گذاشته است.
در این مقاله قصد داریم به نکات کلیدی که در کتاب زندگی بی حد و مرز خود بیان کرده است اشاره کنیم که باعث تغییرات شگرف در زندگی وی شده است.
اگر ثابت قدم باشی بعضی از زخم ها خیلی زود خوب می شوند .گاهی چیزی را از دست می دهی ،گاهی مقروض می شوی،وقتی به بن بست رسیدی نگو اینجا آخر دنیاست بی تردید راهی برای عبور هست.آن را جستجو کن .اگر این راه پیدا کنی ،زندگیت به طرز چشم گیری بهتر از آنی می شود که بتوانی تصورش کنی .اوضاع همیشه بهتر می شود .البته اگر نگرش تو منفی نباشد .
اگر در جایی نیستی که دوست داری باشی ،اگر به چیزی نرسیده ای که دوست داری داشته باشی ،مانع را در بیرون خود جستجو نکن ،مانع در درون توست ،مانع در نگاه توست .چشم ها را باید چشت ،جور دیگر باید دید.
نیک وی آچیچ می گوید بچه که بودم شب ها بیدار می ماندم و از خدا می خواستم به من دست و پا عطا کند .در حالی که گریه می کردم خوابم می برد و در خواب می دیدم که صاحب دست و پا شده ام .البته چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاد .زیرا من خود را نپذیرفته بودم .معجزه در پذیرش خویشتن بود.
اگر اعتماد به نفس داشته باشی و بدانی که تو نیز دارای استعدادهای ویژه هستی و می توانی بسازی و بیافرینی ،آنگاه خود را خواهی پذیرفت و سفر اکتشافی زندگیت را آغاز خواهی کرد .اگر این این سفر ار آغاز کنی دیگران نیز با تو همسفر خواهند شد.
زندگی ما در اینجا موقتی است .در دنیاست که ما خود را برای زندگی ابدی آماده می کنیم وخوبی و بدی زندگی دنیایی ما در زندگی ابدی ما منعکس می شود .من همواره در بدترین شرایط نیز ایمان دارم که خدا توان رویارو شدن با دشواری را به من عطا خواهد کرد و روزهایی بهتر در پیش است در بدترین شرایط همواره زیر لب زمزمه کرده ام که روزهای بهتر در راه است.
طبیعی است که غم را نیز احساس کنیم اما نباید بگذاری غم بر تو چیره شود و روزها و شب های تو را در خود بگیرد . تو می توانی با رو کردن به فکرها و کارهای مثبت ،روحیه خود را بالا ببری.
من آدم معنوی هستم . به همین دلیل در ایام غم به ایمانم پناه می برم . ریاضیات من خوب است اگر بگویی هیچ امیدی نداری که در زندگیت اتفاق مثبت بیفتد ،معنایش این است که امید تو صفر است.
با هر باوری که هستی ،نباید ناامید شوی زیرا چیزهای خوب در زندگی با امید آغاز می شوند .امید من برای نوشتن این کتاب این است که تو زندگی بهتری پیدا کنی .
امید فرصت های در اختیار تو می گذارد که هرگز تصورش را هم نمی کردی .امید آدم های امیدوار را به جانب تو سوق می دهد و با امید درها باز می شوند . راه ها هموار می شوند.
در کتاب مقدس آیه ی هست که می گوید :آن هایی که به خدا ایمان دارند توان خویش را احیاء می کنند .آن ها بر بال های بلند ایمان شان پرواز می کنند ،همچون عقاب ها ،آن ها هرگز از پای نمی افتند .
از خدا نیرو بگیر .تا جایی که خیالت تو را می برد .اوج بگیر و بالا برو.به استقبال دشواری های زندگی برو .از آن ها نترس .دشواری ها تو را می سازند . از دشواری های زندگیت درس بگیر و از آن ها فراتر برو .تو شایسته آنی که رویایی بزرگ در سر داشته باشی .
گاهی ممکن است احساس کنی که از هدف خویشش بسیار دور هستی .این احساس نباید موجب در ماندگی تو شود و تو را از راه رفتن باز دارد .تنها کسانی شکست می خورند که از تلاش دوباره اجتناب می کنند .
بخش های از مصاحبه با نیک وی آچیچ
مقاله درس های از زندگی نیک وی آچیچ ادامه دارد….